لُمپَنهای ضدانقلاب که مدعی دموکراسی بوده و شعارهایی از جنس آزادی سر میدادند، این روزها هویت اصلی خود را نشان داده است.
در ابتدای سال تعدادی از لیدرهای اغتشاشگران در توییتهایی مشترک محتوایی را در شبکههای اجتماعی منتشر کردند، این اقدام در حالی رقم خورد که پیش بینی میشد ضد انقلاب برای جبران شکستهای خود در صد روز اخیر طرح و برنامه جدیدی در پیش دارد.
در همین راستا تعدادی از همان افرادی که در ابتدای سال میلادی محتوای مشترکی منتشر کردهبودند در توییتی با هشتگ «من وکالت میدهم» اعلام کردند که به رضا پهلوی وکالت میدهند که او پادشاهی ایرانیان را بر عهده بگیرد! علی کریمی نخستین فردی بود که از این هشتگ استفاده کرد. پس از کریمی، فرخ نژاد و چند نفر دیگر این پروژه را دامه داده که البته همین جا مشخص شد باز هم بین این لمپنهای اپوزیسیون بر کسب قدرت اختلاف ایجاد شده و خیلی هایشان این هشتگ را به کار نبردند.
دموکراسی از زبان ضد انقلاب؛ بازگشت به پهلوی!
بی برنامگی، قدرت طلبی و هرج و مرج و هویت فُکاهی، ضد انقلاب را به این نتیجه رسانده تا در طراحی جدید؛ به پشتیبانی سیستمهای امنیتی غربی «شازده پهلوی» را در ظاهری اتوکشیده بهعنوان عامل اجماع گروههای بهجانهمافتاده برانداز نشان دهند.
هشتگ «من وکالت میدهم» هشتگی است که افکار عمومی جامعه ایران را یاد سفره عقد میاندازد، این هشتگ قرار است عنوان کمپینی باشد که رضا پهلوی را به متصدی اجرای دموکراسی در ایران تبدیل کند. دموکراسی که در همان پله اول با به جان هم افتادن اپوزیسیون به چالش کشیده شد و هیچوقت هم معلوم نشد انتخاب رضا پهلوی از بین سایر عوامل برانداز بهعنوان متصدی دموکراسی اساسا از دل کدام فرآیند دموکراسی بیرون آمده است که حالا وی قصد دارد همین نسخه را برای عموم مردم ایران نیز بپیچد. فارغ از معنای لغوی آنچه دلیل مضحکه شدن هرچه بیشتر این کمپین را فراهم میآورد، معرفی فردی است که نماد سلطنت و دیکتاتوری است؛ فردی که از هر زاویهای به وی نگریسته شود در جایگاهی متناقض نشسته است.
شکست پروژه جدید ضد انقلاب در همان مرحله اول
نکته جالب درمورد این همبستگی این است که حتی یکماه هم دوام نیاورد و حامد اسماعیلیون که مدتی است پروژه تحریم علیه ملت ایران را پرچمداری میکند در گفتوگویی با تلویزیون سعودی اینترنشنال اعلام کرد توییت را علی کریمی برای وی فرستاده و وی در انتشار آن هیچ هماهنگیای با رضا پهلوی نداشته است. او حتی به حضور رضا پهلوی در تجمع واشنگتن نیز واکنش نشان داده و درحالیکه هر دوی آنها در صف اول تجمع دیده میشوند، مدعی میشود که اصلا متوجه حضور شازده نشده است.
یکی از رسانههای فارسی زبان معاند هم در برنامه تلویزیونی خود که دو نفر از چهرهای مخالف و موافق پروژه «وکالت میدهم» را دعوت کرده بود، شاهد دعوای لفظی عجیب این مدعیان اتو کشیده دموکراسی و در باطن دیکتاتور بود که تاب نقد یکدیگر را نداشتند، به خصوص آنجایی که میهمان این برنامه به طرفدار «شازده پهلوی» میگوید که اساساً ماهیت این پروژه وکالت میدهم یک اقدام غیر دموکراتیک است…، و از آن طرف شخص طرفدار پهلوی هم با برخورد و الفاظی تند تاب نقد را نداشته و برنامه را به حاشیه میکشاند و در همان ابتدا از هویت دیکتاتوری این پروژه و اختلاف شدید ضد انقلاب دوباره پرده بر میدارد.
رضا پهلوی؛ عدم ثبات شخصیت یا قدرت طلب!
نکته جالب در پروژه جدید ضد انقلاب صحبتهای ضد و نقیض به اصطلاح وکیلی است که چند چهره لمپن و بی پشتوانه سیاسی برای او و از طرف مردم ایران وکالت میدهند، این شازده قجری یک روز میگوید؛ که علاقهای به قدرت نداشته و به جمهوریت رای میدهد و نمیخواهد نماینده پادشاهی باشد و روزی خود در یک اعتراف غیر منتظره میگوید با کدام مشروعیت و مقبولیتی میتواند و برود با سران کشورهای دنیا برای یک ساختار جدید سیاسی در ایران صحبت کند!
ظاهراً این شازده پهلوی، حسابی از همراهی و تشکیل کمپین تعدادی از چهرههای رسانهای لندننشین و چند لمپن سلبریتی بهوجد آمده و به یکباره از پوستین سلطنت بیرون جهیده و در قامت سیاستمداری دموکراسیخواه مدعی حکومت بر مردم را دارد. این کمپین همانطور که از اسمش پیداست، حتی در محتوا و ایده حکمرانی مرتجع و عقبمانده است؛ چراکه اگر لمپنهای حامی این کمپین میدانستند، عبارت «من وکالت میدهم» برای کمپینشان و ترند کردن آن، جز بدنامی و زنده کردن خاطرات تلخ برآوردی نخواهد داشت، هیچوقت چنین کلماتی را برای معرفی خود استفاده نمیکردند.
بعد از بحرین برای تجزیه تمام ایران وکالت میدهند!
«من وکالت میدهم» نشان دهنده تصویر روزی است که شاه پهلوی بحرین را عروس کرد، بحرینی که امیرعباس هویدا، نخستوزیر محمدرضا درباره آن اعلام کرده بود: «به هیچکس مربوط نیست، بحرین دختر خودمان بود، به هرکس میخواستیم شوهرش دادیم.» اکنون نیز پسر جا پای پدر گذاشته و به قصد عروس کردن جغرافیا و فرهنگ ایران با عبارت «به من وکالت میدهید؟» وارد میدان شده است. البته این رویه طبیعی است؛ چراکه از لمپنهایی، چون رضا پهلوی جز این هم انتظار نمیرود. میخواهند ادای انقلاب دربیاورند، درحالیکه با فرمسازی و صرفا یک عبارت خالی از محتوا انقلاب بهوجود نمیآید، بلکه باید ایدهای در میان باشد و از دل آن ایده شعار یا عبارتی دربیاید. بیایده بودن این کمپین در فضای مجازی نقل عام شده؛ چراکه مردم معتقدند وکالت دادن به کسی که هیچ ایده محوری برای حل مشکلات مردم ندارد، خسارت محض است.
دوئل شازدههای پهلوی و قجری و افشاری
طنزی که این روزها ایرانیان را در شبکههای اجتماعی حسابی سرگرم کرده این است که این روزها همزمان ایران عزیزمان سه مدعی پادشاهی دارد! یکی از پادشاهان خوخوانده ایران که این روزها تبدیل به رقیبی برای برای شازده پهلوی شده است، شازدهای قجری به نام بابک میرزاست، بابک میرزای قاجاری مدتی است که فعالیتش را در فضای مجازی به عنوان شاهزاده ایرانی مدعی پادشاهی آغاز کرده و مانند دو مدعی دیگر به دنبال آرمانخواهیهای غیر واقعی است. بابک میرزای قجری متولد ۱۹۷۰ در برلین است. او پنجمین نسل از خاندان فتحعلیشاه قاجار است و حتی توانایی گفتگو به زبان فارسی را هم ندارد.
توییتها و پستهای اینستاگرامیاش چه تصاویر و چه فیلمها؛ نشان میدهد این شازده پسر، فارسی بلد نیست و فقط میتواند با لهجه بسیار غلیظ ترکی دست و پا شکسته جملاتی را بگوید. البته با توییتهایش به دو زبان ترکی و فارسی هم مدام درحال القای احساس نژادپرستانه است و طرفداریهایش در صفحات مجازی از مواضع کشورهای ترک زبان همسایه به همین بسنده نمیشود و حتی روز عید ظفر یعنی پیروزی ترکهای ترکیه مقابل یونان در دوره آتاتورک را هم هر سال تبریک گفته است.
دعای سلطنت طلبی، اما در اینجا به پایان نمیرسد و مدتی است یکی از نوادههای دختری نادرشاه افشار نیز مدعی سوم تاج و تخت است. رضا هازلی نادرافشاری نواده دختری نادرشاه افشاری است که ظاهرا از سمت پدری هم به پهلویها میرسد. انگار هر جا از فکاههگویی و شوخ طبعی است اثری از پهلویها پیدا میشود.
رضا هازلی خودش را جامعه شناس، فلسفهدان، پژوهشگر تاریخ، باستان شناسی و زبان شناسی و متولد تهران معرفی میکند، اما با این وجود هیچ اطلاعاتی از دانشگاهی که مدارک علمیاش را از آنها اخذ کرده است در دسترس نیست. هازلی برای نشان دادن اصالت نادر افشاریاش حتی یک سایت نیز در فضای مجازی راه اندازی کرده است که از حق نگذریم بیشتر شبیه به آلبوم خانوادگی است چرا که تمام تصاویر خانوادگی حتی تصاویر دلخراش شکار حیوانات توسط شازده پسر نادرافشاری هم در آن پیدا میشود. ظاهرا دوران مدرسه رضاهازلی در ایران گذشته و پدرش سرهنگ دوم در ارتش محمدرضا پهلوی بوده است.
اسباب خنده مردم ایران
مرور اسامی و چهرههای شاخصی که تا الان مدعی حکومت بر ایران را داشته و این روزها به ژن خوب پهلویها، جناب شازدهرضا «وکالت دادهاند» تا حالا که انقلابشان (!) بهنتیجه نرسیده حداقل شاید بتوانند با این وکالت دادن حالوهوای او را بعد از ۴۴ سال «مبارزه» و ارتزاق از جیب مادر عوض کنند و باعث دررفتن خستگیاش بشوند، و نتیجه دیگر این ساختار اپپوزیسون و ساختارهایی که هربار تحت عناوینی مختلف از فرشگرد تا ائتلاف گرفته تا این کمپین واکالت میدهم، این است که ابتدا هویت ضد دموکراسی و دیکتاتوری این افراد را روشنتر و ماهیتشان را نشان داده و بیشتر از همه باب خنده مردم ایران را در فضای مجازی باز کرده و نوعی تبدیل به سرگرمی و تفریح برای مردم شده است.
منبع:
باشگاه خبرنگاران جوان