یک تراپیست در توییتی پربازدید مدعی شده که اگر شما پول داشته باشید، درگیر بیش از ۷۰ درصد مشکلات روحی، خانوادگی نخواهید شد.
بعضیها تصور میکنند که هر چقدر افراد پولدارتر باشند، احتمال این که به اختلالات روانی مبتلا شوند، کاهش معنادارتری پیدا میکند، اما آیا واقعا پولدارها با مشکلات روانی و اختلالهای این حوزه بیگانهاند؟ به تازگی یک تراپیست در توییتی پربازدید در شبکههای اجتماعی نوشته است: «بهعنوان یه تراپیست اگه بخوام باهاتون صادق باشم باید بگم که اگر پول داشته باشی؛ اصلا درگیر بیشاز ۷٠درصد از مشکلات روحی، خانوادگی، اجتماعی و… نخواهی شد». در ادامه نکاتی در همین باره مطرح میکنیم تا نگرش دقیقتری درباره رابطه پول با اختلالات روانی و مشکلات خانوادگی پیدا کنید.
بیپولی ممکن است باعث اختلالات روانی شود، اما …
درباره رابطه پول با بیماریهای روانی میتوان گفت که بیپولی میتواند یکی از عوامل مهم در ایجاد و بروز اختلالات روانی و مشکلات اجتماعی و خانوادگی باشد، اما پول بیشتر لزوما سلامت روان ما را تامین نمیکند. زندگی در فقر، ناتوانی در ارضای نیازهای اولیه، ناتوانی در پرداخت هزینههای درمانی، نداشتن امکانات تفریحی و لذتبخش، استرسهای مالی، اختلافات بین فردی ناشی از مشکلات مالی و … ممکن است بتواند سلامت روانی افراد را به خطر بیندازد. از سوی دیگر ابتلا به اختلالات روان پزشکی، شانس کسب درآمد را از افراد میگیرد و باعث کاهش درآمد افراد مبتلا و خانوادههایشان میشود. در واقع، افراد در یک چرخه باطلگیر میافتند که یک سوی آن درآمد کم و فشارهای روانی ناشی از آن و سوی دیگر آن مشکلات روانی و ناتوانیهای حاصل از آن است. از طرف دیگر، هزینههای درمانی هم به این چرخه باطل تحمیل میشود و اوضاع را برای این افراد و خانوادههایشان سختتر میکند. اما نمیتوان گفت که افراد پولدار، الزاما ۷۰ درصد کمتر به اختلالات روانی دچار خواهند شد. به عبارت دیگر، پول را نباید تنها معیاری در نظر گرفت که فرد را از مبتلا شدن به مشکلات روحی دور خواهد کرد.
ارتباط پول با مشکلات خانوادگی
پول و مسائل مالی، یکی از مهمترین حوزههای زندگی خانوادگی است. در ایران پژوهشهایی صورت گرفته که تایید میکند، میزان درآمد و هزینه خانواده بر مشکلات خانوادگی و حتی طلاق، اثرگذار است. اما از آن طرف، اگر یک زوج متمول و پولدار با مهارتهای زندگی مشترک و همسرداری آشنا نباشند، روزبه روز بر مشکلات شان افزوده خواهد شد و شاید کارشان به طلاق ختم شود. یا حتی امکان و هنر استفاده از امکانات را نداشته باشند و خود پول و حفظ ارزش آن هم عاملی برای اضطراب و نگرانی شان باشد. یعنی در هر شرایطی نوع مدیریت، میتواند تعیین کننده باشد.
رابطه پیچیده پول و احساس شادکامی
واقعیت این است که پژوهشها، درباره رابطه پول با احساس شادکامی (خوشبختی) متناقض است. در واقع پول و احساس شادکامی رابطه پیچیدهای با هم دارند. به نظر میرسد میزان درآمد تا یک حدی بر احساس شادکامی اثر میگذارد، اما از یک مقداری بیشتر، دیگر بر احساس خوشبختی و شادکامی اثرگذار نیست. شاید بتوان اینگونه توضیح داد که داشتن پول کافی برای احساس امنیت در برآورده کردن نیازهای اساسی (مانند مسکن، خوراک و پوشاک) میتواند ما را شاد کند، اما داشتن پول بیشتر برای خرید وسایل اضافی (مانند تلویزیون بزرگتر یا فرش گران قیمتتر)، آنقدرها هم در افزایش احساس شادکامی ما اثرگذار نیست. البته در ادامه پیچیدگی رابطه پول و شادکامی باید به دو مسئله دیگر هم اشاره کرد؛ اول، نحوهای که افراد پولشان را خرج میکنند؛ برای مثال، کسانی که پولشان را خرج فعالیتهای اجتماعی، مانند سفر یا بودن در کنار عزیزانشان میکنند، شادتر هستند نسبت به کسانی که پولشان را صرف خرید وسایل بیشتر در زندگی میکنند. همچنین درآمد نسبی افراد از درآمد مطلقشان بر احساس شادکامی و خوشبختی آنها اثرگذارتر است، یعنی این که در مقایسه با میانگین جامعهای که در آن زندگی میکنند، چه وضعیت و رتبهای دارند.
نگرش به پول از همه مهمتر است
در کنار تمام این توضیحات نباید فراموش کنیم که نگرش نسبت به مسائل، یک عامل اساسی در نحوه اثرگذاری آن مسائل در زندگی ماست. تعریف، توقع و نگرش ما نسبت به پول، مشکلات مالی، خانواده، خوشبختی و …، میتواند رابطه ما با این مسائل و اثر آنها بر زندگی ما را تا حد زیادی تحت تاثیر قرار دهد.
منبع: روزنامه خراسان