ماجرای «قدیسان گوردخمه» (catacomb saints) حکایت عجیب و غریبی است. این داستان ریشه در بحران ایمان پس از اصلاحات پروتستانی دارد که مردم را به بازگشت چشمگیر به مادیگرایی و تجمل در پرستش تهییج کرد.
اسکلتهایی که امروزه با انواع و اقسام جواهرات آذین شدهاند، ابتدا (بدون اینکه هیچ زیوری داشته باشند) در گوردخمههای زیرِ شهر رم در سال ۱۵۷۸ کشف شدند. تصور کلیسا این بود که این اسکلتها متعلق به قدیسانی است که درقرنهای نخست گسترش مسیحیت و در جریان سرکوب مسیحیان توسط رومیها به شهادت رسیدهاند. به همین دلیل بود که این اسکلتها را با دقت و احترام از گورها بیرون آوردند و به کلیساهای مختلف سراسر اروپا فرستادند تا مثل اشیائی مقدس، با خودشان ایمان و برکت به ارمغان بیاورند. این در حالی است که در اکثر موارد، هویتهای واقعی این اجساد ناشناخته است.
کلیساهای دریافتکنندهی این اسکلتها متعاقباً در طی سالها آنها را مزین به لباسهایی از جنس الماس و طلا میکردند، حتی حفرهی چشمان آنها را پر میکردند و گاهیاوقات دندانهای آنها را با زر و زیور میآراستند. با این حال، در قرن هیجدهم، بواسطهی میزان زیاد پول و تجملاتی که این اسکلتها مظهر آنها شده بودند وجودشان تقریباً تحقیرآمیز قلمداد شد و به همین دلیل بسیاری از آنها مخفی یا نابود شدند.
روز ۳۱ ماه مه ۱۵۷۸، کارگران تاکستانی در رم گذرگاهی را کشف کردند که به شبکهی وسیعی از گوردخمههای فراموششده زیر منطقۀ سالاریا منتهی میشد. این گورستان به دورۀ آغازین مسیحیت مربوط میشد و قدمتش بین قرن نخست و پنجم پس از میلاد بود.
زمانی که این گوردخمهها کشف شدند، دههها بود که کلیسای کاتولیک با اصلاحات پروتستانی درگیر بود. به رغم این حقیقت که بقایای خاص انسان قرنها به عنوان بقایای مقدس مورد تکریم بودند، اصلاحطلبان پروتستانی عقیده داشتند نگهداشتن این بقایا بتپرستی است. آنها معتقد بودند که پیکرها حتی پیکرهای قدیسان باید در خاک تجزیه شوند. به همین خاطر بود که بقایای بیشماری که از قرنها قبل به جا مانده بودند، در جریان اصلاحات دینی پروتستان در خاک نهاده شدند یا خراب و نابود شدند.
این بقایا مدتها میان عوام محبوبیت داشتند و کلیسای کاتولیک آنها را به بسیاری از کشورهای شمال اروپا ارسال کرد. آنها نیاز داشتند چیزی را جایگزین بقایایی کنند که قبلا از میان رفته بودند. اما از کجا میشد قدیسان تازه پیدا کرد؟ استخوانهای کشف شده در گورستان رُمی مثل یک موهبت بودند! در چند دههی بعدی، گوردخمههای زیرزمینی دیگری هم پیدا شدند؛ استخوانها، اسکلتها، ترقوهها و بقایای دیگر افراد دفن شده به کلیساهای کاتولیک مختلف به عنوان بقایای شهدا فروخته میشد.
راهبههای سختکوش و مهربان این کلیساها بانوان بسیار ماهری بودند، در واقع آنها بودند که لباسها را برای پوشاندن استخوانهای لخت گوردخمه درست کردند و برای تزیین آنها از سنگهای باارزش استفاده کردند.
این اسکلتها بدون تردید نمادهای اعتبار و شهرت هستند، نامهای لاتین دارند و با طلا و الماس از جمجمه تا کف پا پوشیده شدند. تزیینات آنها متفاوت است، اما غالباً پر از جزئیات هستند، رداهایی از جنس مخمل و ابریشم به تن دارند که با نخ طلا روی آنها گلدوزی شده است و جواهرات به کار رفته برای تزیین آنها، واقعی یا بدلیجات گرانقیمت است. چندتن از آنها حتی زرههای نقرهای هم به تن دارند.
با در نظر گرفتن زمان، هزینه و کوششی که برای آراستن قدیسها انجام شده است، فکر کردن به اینکه چه تعداد قلیلی از آنها تا به امروز به جا ماندهاند، غمانگیز است. در طول قرن نوزدهم، به دلیل تحقیرآمیز و مخوف خواندن این اسکلتها، جواهرات بسیاری از آنها به سرقت رفت، پنهان شد یا از بین رفت. از تمام قدیسان گوردخمهها که زمانی تمام اروپا را پر کرده بودند، تنها حدود ده درصد آنها باقی مانده است که تعداد اندکی از آنها در معرض دید عموم قرار گرفتهاند.