شنبه, ۳ آذر , ۱۴۰۳ |  
RSS   email   instagram   telegram

خانواده‌هایی که در سال‌های گذشته، شاید از ضروری‌ترین نیازهایشان می‌زدند تا فرزندشان در مدرسه‌ای مطابق استانداردهای خودشان درس بخواند اما امسال با افزایشی غیرقابل‌قبول روبه‌رو شده‌ است.

 

افزایش قیمتی که کم کردن هزینه‌های زندگی و روی کار آوردن پس‌انداز و روی‌آوردن به درآمد و شغلی جدید هم از پس آن برنمی‌آید، اما واقعا تمایل به درس‌خواندن در مدارسی با خدمات بیشتر، هزینه دارد یا تاوان؟ به نظر می‌رسد چیزی که این روز‌ها شهریه ثبت‌نام از آن عنوان می‌شود، تاوان خواسته‌ای به نام امکانات و خدمات است نه هزینه!

یکی آموزش و کیفیت مطالب درسی برایش صددرصد همه‌چیز است و دوست دارد فرزندش با بهترین کادر آموزشی درس بخواند و درنهایت هم نتیجه‌ای مانند قبولی در بهترین دانشگاه‌های ایران و جهان را بگیرد، یکی دیگر، اما محیط و شلوغی مدارس دولتی را نمی‌پسندد و ترجیح می‌دهد دختر یا پسرش را در محیطی آرام‌تر و خلوت‌تر و البته با امکانات بیشتر ثبت‌نام کند. در این میان هستند کسانی که مسائل اعتقادی و تربیتی، برای‌شان در اولویت است و باید به دنبال مدرسه‌ای با تاکید بر چنین فضایی بگردند، اما درنهایت هیچ فرقی نمی‌کند؛ همه این خواسته‌ها و جست‌وجوها، به مدرسه‌ای غیرانتفاعی ختم می‌شود که به‌دلیل ارائه آن خدمات مورد نظر، هزینه زیادی دریافت می‌کند؛ هزینه‌ای که سال‌های گذشته گران بود و افزایش چندین و چنددرصدی‌اش برای امسال، دیگر واژه گران را بی‌معنا و خنده‌دار کرده است، اما چه باید کرد؟ حالا این سؤال، تبدیل به اصلی‌ترین محتوای پویش‌هایی شده است که والدین برای رسیدگی به افزایش غیرقابل‌قبول هزینه مدارس غیردولتی راه‌انداخته‌اند؛ این‌که واقعا چه باید کرد؟!

از شمال تا جنوب شهر

«من دوست ندارم دخترم در کلاسی درس بخواند که بیشتر از ۴۰ نفر شاگرد دارد و معلم نمی‌تواند به اندازه کافی به آن‌ها رسیدگی کند؛ یعنی واقعا برای رسیدن به چنین خواسته‌ای باید ۵۲ میلیون هزینه کنم؟» این را مادر یکی از دانش‌آموزانی می‌گوید که سال گذشته، دخترش در مدرسه غیرانتفاعی در شرق‌تهران، کلاس دوم دبستانش را با هزینه ۲۰میلیون تومانی گذرانده و امسال، هزینه‌شان به ۵۲میلیون افزایش پیدا کرده است. این یعنی افزایش چنددرصدی؟ اوضاع مادر دیگر البته بهتر است، اما تا بهتر را چه معنی کنیم: «دبستان دختر من سال گذشته ۲۴میلیون بود و امسال هزینه ثبت‌نامش، ۴۰ میلیون تومان شده است!» اصلا از عدد و رقم‌هایی حرف می‌زنند که انگار پرداختش خیلی ساده و دم‌دستی است درصورتی‌که همان ۲۰میلیون سال گذشته هم به‌سختی جور شده است. منطق بسیاری از این مدارس هم یک چیز است: «نباید دستمزد معلم را بدهیم؟» بیراه هم نمی‌گویند، اما در این میان، آموزش‌وپرورش، کجای این معرکه است؟ معرکه‌ای که قیمت‌های ۴۰میلیونی و ۵۰میلیونی برای مدرسه‌ای در شرق‌تهران است تا شمال‌شهر! البته که افزایش همان افزایش است! کف قیمت ۱۰میلیون تومانی مدارس غیردولتی در مناطق پایین‌تر شهر تهران، ۲۵میلیون شده است و در شمال‌تهران، از شهریه ۱۰۰میلیون توماتی برای ۹ ماه سال تحصیلی می‌گویند. درواقع فرقی نمی‌کند که در کدام منطقه از شهر ساکن باشی و درس بخوانی! آن‌چیزی که مهم است، افزایش هزینه‌هایی است که پرش به پر مدارس هم گرفته است و برای جبران آن، مجبورند به جیب خانواده‌ها رو بیندازند.

هزینه خواسته‌ات را بپرداز‌

نمی‌شود هم که تا یک نفر حرف از مدرسه غیرانتفاعی و گرانی هزینه‌هایش می‌زند، اجازه ندهیم جمله‌اش تمام شود و فوری نسخه «خب ببرش دولتی» برایش بپیچیم؛ چرا؟ چون موضوع گاهی فقط آن ظواهری که ما می‌بینیم و تعداد کم دانش‌آموزان و حتی کیفیت آموزش هم نیست: «می‌خواهم محیط مدرسه‌ای که دخترم در آن درس می‌خواند مذهبی باشد؛ یعنی کادر آموزشی علاوه بر آموزش، دغدغه پرورش دینی هم داشته باشند و دانش‌آموزان و خانواده‌های‌شان از فیلتر گذشته باشند. برایم مهم است که دخترم در مدرسه با کسانی دوست شود که تفکرات اعتقادی و مذهبی‌شان به ما نزدیک است. این خواسته زیادی است؟» نه، خواسته زیادی نیست، اما بالاخره خواسته است و باید بابتش هزینه هم پرداخت شود، اما هزینه ۱۰درصدی؟ ۲۰درصدی؟ یا صددرصدی؟ درواقع ماجرا این است کسی که از محیط تحصیل فرزندش، انتظاراتی، خواه کم یا زیاد دارد، باید بابتش هزینه بدهد یا تاوان؟

اولیای منتقد

ماجرا این است که ما فقط از خانواده‌هایی که این عدد و رقم‌ها برای‌شان خیلی بالا نیست و ثبت‌نام در غیرانتفاعی، معمول‌ترین جریان خانوادگی‌شان است حرف نمی‌زنیم؛ ما دغدغه آن والدینی را داریم که سال گذشته به هر زحمتی که بود، فرزندش را در مدرسه مورد تاییدش ثبت‌نام کرده و امسال، از افزایش غیرقابل قبول هزینه ثبت‌نام، دست روی راه‌انداختن پویش گذاشته است. پویشی که حرف دل تعداد زیادی از خانواده‌ها را زده است و به دنبال این است که وزارت آموزش‌وپرورش هم قدمی برای اصلاح این ماجرا بردارد. می‌خواهد با بالابردن کیفیت مدارس دولتی باشد، با ساخت مدارس بیشتر برای کم‌کردن تعداد دانش‌آموزان در مدرسه یا شاید هم با تقبل بخشی از هزینه‌های مدارس غیرانتفاعی و همراهی خانواده‌ها در پرداخت هزینه! هرچه که هست، تورمی که امروز به هزینه مدارس غیرانتفاعی رسیده است، نظم آموزشی را برهم زده است؛ نظمی که می‌تواند آینده تحصیلی و تربیتی نسل بعدی را به خطر بیندازد. حالا اگر تعداد زیادی از دانش‌آموزانی که سال گذشته در غیرانتفاعی درس خوانده‌اند، به‌دلیل ناتوانی در پرداخت شهریه، به مدارس دولتی برگردند، چه اتفاقی در جمعیت مدرسه دولتی خواهد افتاد؟ کلاس‌ها فشرده‌تر و میز‌ها تنگ‌تر می‌شود، حیاط مدرسه هم وقت زنگ‌تفریح شلوغ‌تر و امکان رسیدگی انضباطی و تحصیلی کمتر! به نظر می‌رسد که بهبود اوضاع مالی مدارس غیرانتفاعی و بالابردن کیفیت مدارس دولتی، تنها راه چاره این اوضاع آشفته است.

منبع: جام جم

پایگاه خبری سه گوش

محمدامین وصالی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *