📝 مدیرمسئول: محمدامین وصالی
📅 تاریخ انتشار: ۱۴ شهریور ۱۴۰۳ (سالروز شهادت امام رضا علیهالسلام)
📍 پایگاه خبری سهگوش | www.3gosh.ir
دلدادهای در حریم خورشید
صبح زود است و مشهد آرام گرفته.
صدای پرندهها با طنین اذان در هم آمیخته و خیابانهای منتهی به حرم، مملو از مردمی است که با اشک، قدم میزنند.
امروز ۱۴ شهریور است؛ روزی که قلب ایران سیاهپوش میشود برای شهادت امامی که خورشید خراسان لقب گرفت؛ علیبن موسیالرضا (ع).
من هم یکی از آنهایی هستم که با بغضی پنهان، وارد صحن انقلاب شدم؛
نه با کولهبار، بلکه با دلی شکسته، با هزار آرزو، با یک دلنوشته که سالها در دل نگه داشتهام تا امام مهربانیها خودش آن را بخواند…
اینجا مشهد است، شهر دلتنگیهای عاشقانه
هر گوشهای از این حرم، انگار خاطرهای است؛
جایی برای حرفهای نگفته، برای گریههای بیصدا، برای دستهایی که جز ضریح تو پناهی نیافتهاند.
هر زائر که وارد میشود، بخشی از دلش را جا میگذارد.
در اینجا آدمها متفاوتاند؛
سیاستمدار، دانشجو، پیرزن روستایی، کودک بیمار… همه آمدهاند تا فقط بگویند: “السلام علیک یا علیبن موسیالرضا (ع).”
صحن گوهرشاد تا صحن آزادی؛ راهی از زمین تا آسمان
دست بر سینه میگذارم و آرام قدم میزنم…
کبوترها بالای سرم پر میزنند و اشک در چشمانم حلقه میزند.
صدای نقارهخانه میپیچد و من با خود میگویم:
ای آقاجان! خوشا به حال این خاک که همیشه نگاهت را دارد…
ای امام غریب، ما غریبتریم بیتو، در روزگاری که غربت، نه فقط جغرافیا، بلکه دور افتادگی از حقیقت است.
شهادتت، سوگ یک امت است
در این روز، نه فقط مشهد، بلکه دل هر عاشق، سوگوار است.
تو را مسموم کردند، اما نور تو خاموش نشد.
تو را غریبانه دفن کردند، اما امروز صدها هزار نفر با پای پیاده به زیارتت میآیند.
تو را کشتند، اما زندهتر از همیشه، در قلب ما ماندهای.
بیاختیار سر بر ضریح میگذارم و آرام زمزمه میکنم:
“آقا جان! هر وقت دلم گرفت، به یاد صحن تو پناه آوردم.
دست مرا رها نکن… حتی اگر من فراموشت کردم، تو فراموشم نکن…”
و در همان لحظه، بغضی قدیمی ترکید؛ بغضی به قدمت دلتنگیهایی که هرگز گفته نشد، مگر در پناه امام رضا (ع).
📍 پایگاه خبری سهگوش
🖊 دلنوشته: مازیار وصالی
🖋 مدیرمسئول: محمدامین وصالی
📅 ۱۴ شهریور ۱۴۰۳ | بخش یادداشت و روایت | www.3gosh.ir