فریدون اصفهانیان یکی از بهترین داوران ایران و یکی از جنجالیترین مردان فدراسیون فوتبال است. کسی که هنوز در لحن صدایش، شیرینی لهجه ترکی وجود دارد و با عشق نسبت به زادگاهش صحبت میکند. مردی که با حضور در بلندترین عرصههای داوری فوتبال ایران، نامی برای خود و شهرش دست و پا کرد و خاطراتی را برای فوتبالیها ساخت که شاید به سختی فراموش شود.
داوری که نه تهدید به چاقو و نه پیشنهادهای هنگفت مالی نتوانست دست و پایش را موقع قضاوت شل کند و یکی از بااقتدارترین و سالمترین داوران ایران لقب گرفت. او اکنون مدتی است که از فدراسیون فوتبال و میز ریاست کمیته داوران فاصله گرفته اما هنوز هم بسیاری از داوران جوان، مشتری نصیحتها و آموزههای او هستند. “فریدون اصفهانیان” متولد یکم آبان ۱۳۳۷ در شهر زنجان است. داوری که از سال ۱۳۶۰ قضاوت را آغاز کرد و سرانجام هم به عنوان یکی از با داوران با سابقه و بینالمللی کشور، سوت زدن را کنار گداشت.
ساعاتی را با او به گفتوگو پرداختیم و از دوران داوری و اتفاقات گذشته تا حواشی دوران ریاستش در کمیته داوران صحبت کردیم. با وجود دوری از داوری، با حالتی خوش از خاطرات و کارهایی که در داوری انجام داده بود صحبت میکرد و هنوز هم حسرت دوری از داوری در کلماتش دیده میشد. گفتوگوی ایسنا با رییس پیشین کمیته داوران را در ادامه میخوانید:
* چه اتفاقی افتاد وارد فوتبال و داوری شدید؟
با توجه به این که در شهرستان بودیم، در محلات فوتبال بازی میکردیم و چند بار هم قهرمان محلات زنجان شدیم. سرانجام جبار فخاری بازی من را پسندید و من را به تیمش یعنی شهداد زنجان برد. من یک سالی در این تیم بودم و انگورانی که آن زمان مربی پرسپولیس زنجان بود، من را به پرسپولیس برد و تا سال ۶۷ هم در این تیم بودم. آن زمان در لیگ ۲ قدس بودیم که در نهایت منتخب زنجان و ایلام به دسته بالاتر صعود کردند اما من دیگر فوتبالم را ادامه ندادم و به سراغ داوری رفتم.
زمانی که حبیبی سرمربی تیم ملی بود، به اردوی تیم ملی دعوت شدم و با درخشان و مایلیکهن همبازی بودم اما سعادت نداشتم که در فهرست نهایی باشم و حضورم در تیم ملی خیلی طول نکشید. با توجه به این که من فوتبال را میشناختم و درک خوبی از فوتبال داشتم، سال ۵۹ و بعد از اتمام مسابقات قهرمانی کشور، من در بازی با آذربایجان شرقی مصدوم شدم و بعد از اتمام مصدومیتم تصمیم گرفتم در کلاسهای درجه ۳ داوری شرکت کنم که آن زمان استادش مرحوم صالحی بود. در سال ۶۲، داور درجه دو شدم و سال ۶۹ هم داور درجه یک شدم. در نهایت در سال ۷۶ هم پس از اتمام کلاسهای مختلف و امتحانهای فراوان داور بینالمللی شدم. آن زمان ریاست کمیته داوران بر عهده فاروق بوزو بود و دو بار در کلاسهای ایشان شرکت کردم و بعد از قضاوت آزمایشی در یمن، تبدیل به داور بینالمللی شدم.
* هنوز هم پرسپولیسی هستید؟
خیر، پرسپولیسی نیستم اما در پرسپولیس بازی کردم. به نظر من همه داوران قبل از داوریشان یک علاقهای به تیمهای بزرگ دارند و آدم نباید دروغ بگوید اما در دوران داوری هیچوقت استقلال یا پرسپولیس بودن تیم داخل زمین را مدنظر قرار ندارم. حتی زمانی به من میگفتند تو استقلالی هستی یا پرسپولیسی هستی اما برای من فرق نمیکرد. قبل از این که داوری کنم طرفدار پرسپولیس بودم. وجدان تنها محکمهای است که نیاز به قاضی ندارد و طبق همین صحبت، در زمان داوری هم استقلال برای ما مهم بود و هم پرسپولیس. همه تیمهای حاضر در لیگ برتر و لیگ یک برای ما مهم هستند.
* داورانی داشتیم که علاقه رنگی آنها نمایان بود؟
بله، چنین داورانی بودند اما نمیتوان به این حرفها اتکا کرد. اما فکر نمیکنم داوری به خاطر علاقه رنگیاش سوت بزند. ما زمانی که فوتبال بازی میکردیم و میباختیم گریه میکردیم، مگر میشود یک داور حقی را ضایع کند و ناراحت نشود.
* چه کسی باعث پیشرفت شما در داوری شد؟
یادم میآید در یک بازی که در اردبیل قضاوت میکردم، یکی میگفت که “۴ تا گوسفند بزنید زمین تا من شکم داور را پاره کنم.” برای من فرقی نمیکرد کجا قضاوت کنم. یک بار فولاد خوزستان با یک تیمی بازی داشت و مهاجم داشت از محوطه جریمه خارج میشد که مدافع حریف مرتکب پنالتی شد. ناگهان یکی دیگر از بازیکنان حریف به همتیمیاش گفتم من نگفتم این سختگیر است و هر خطایی را میگیرد!
* آیا تا به حال به شما پیشنهاد رشوه برای تغییر نتیجه دادهاند؟
یک بار داوری به من میگفت که طوری رفتار کرده است که نمیتوانند به او پیشنهاد دهند، امیدوارم که واقعیت داشته باشد اما به من پیشنهاد شده بود. هفته آخر لیگ برتر بود و بازی صعود و نزول تیمها از لیگ برتر به لیگ یک بود که ما هم تازه از خانه ویلایی به آپارتمان رفته بودیم. زنگ خانه ما را زدند که یک تاکسی زرد و یک ماشین شاسی بلند مشکی مقابل در ایستاده بودند. پایین که رفتم، راننده تاکسی با زبان ترکی به من گفت که اینها با تو کار دارند. از او پرسیدم که چه کسی هستند و او هم گفت که نمیداند و تنها از او آدرس خانه من را پرسیدند. نزدیک آن ماشین مشکی رفتم و گفتم بفرمایید؟ گفتند که آقای اصفهانیان میخواهیم شما در این بازی به ما کمک کنید. ما یک پیشنهادی هم برای این کمک داریم. ۱۰۰ میلیون قبل از بازی و ۱۰۰ میلیون بعد بازی میدهیم و ۱۵ روز هم خانواده شما را به مسافرت خارج از کشور میفرستیم. سال ۸۲ یا ۸۳ این پول آن قدری زیاد بود که من به خود میلرزیدم و نمیدانستم چه بگویم. گفتم من نمیتوانم این کار را بکنم و از دست من کاری برنمیآید. آنها اصرار کردند و من انکار. سرانجام دیدم خانمم نگرانم شده و آخر سر چک را گرفتم تا بروند. من واقعا ترسیدم زیرا مشکی پوشیده بودند و ماشینشان هم مشکی بود. تا پلهها را رفتم بالا و وارد خانه شدم، به آقای غیاثی، رییس وقت کمیته داوران زنگ زدم و گفتم قصه این است و من دیگر این بازی را قضاوت نمیکنم.
* آیا چنین اتفاقی خارج از ایران هم برای شما رخ داده است؟
بازی عراق و تاجیکستان در تاجیکستان بود که عراقیها گفتند ما نمیخواهیم اصفهانیان به دلیل ایرانی بودنش برای ما سوت بزند. من ناراحت شدم و گفتم که جنگی که دیگر نیست و من هم داور هستم. ناظر بازی از من پرسید که میخواهی قضاوت کنی یا خیر که من به او گفتم اگر قضاوت نکنم، برای من بد است. درست است که ۸ سال در جنگ بودیم اما میخواهم نشان دهم که برای ما ایرانیها چنین چیزهایی مهم نیست و بر اساس عدالت سوت میزنیم. بازی شروع شد و تاجیکستان صاحب پنالتی شد و یک بر صفر جلو افتاد. در دقیقه ۹۳ عراق به گل تساوی رسید و بازی مساوی شد. عراق در بازی بعد با عمان بازی داشت. بعد از آن بازی عراقیها گفتند که کاش اصفهانیان داور ما بود اما من گفتم که دیگر برای عراق قضاوت نمیکنم و دیگر هم قضاوت نکردم.
داور وقتی در زمین میرود، باید شرافت و عدالتش را در زمین بگذارد و سوت بزند.
* آیا به گوشتان رسیده بود که داوری چنین پیشنهادهایی را قبول کرده باشد؟
زمان حضور من در کمیته داوران این قضیه رخ داد و همه در جریان بودند و جریمه هم شدند اما یک سال بعد، نمیدانم به چه دلیل بخشیده شدند و حتی الآن هم با کمیته داوران همکاری دارند. این نظر فدراسیون فوتبال و کمیته اخلاق بود که هر کسی چند سال و چقدر جریمه و محروم شود.
* اگر قرار بود شما به عنوان کمیته اخلاق یا کمیته انضباطی نظر دهید و جریمه کنید، حکم شما چه بود؟
من در آن جایگاه نیستم که نظر دهم. مثلا وظیفه نیروی انتظامی برقراری امنیت است؛ وظیفه دادگستری قضاوت و صدور حکم است. هر کسی وظیفهای دارد و قانون شرح وظایف را مشخص کرده است و باید به کسانی که تخصص دارند سپرده شود اما باید طوری برخورد کنند که دیگر چنین اتفاقاتی رخ ندهد.
* با چه تفکری تصمیم به حضور در راس کمیته داوران گرفتید؟
با توجه به این که من در شهرستانی بودم که شاید از نظر داشتن زیرساختها خوب بود، اما اسپانسر و سرمایهگذار وجود نداشت. یک بار یک مسئولی گفت که زنجان چه چیزی دارد که داور هم داشته باشد! من ناراحت میشدم که درباره من و شهرم با دید بد صحبت میکردند و برای حضور در راس کمیته داوران تصمیم گرفتم.